نوژان نفس من نوژان نفس من ، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 6 روز سن داره
ژوان جون ژوان جون ، تا این لحظه: 7 سال و 5 ماه و 16 روز سن داره

نوژان نفس مامان وبابا

خداحافظی باشیرمادر

مدتهابودکه تصمیم داشتم توراازشیربگیرم امانمیشدیاازدلم نمیومدیااطرافیان نمی گذاشتن . بیشترین علتی که میخواستم ازشیربگیرمت این بودکه شبهاخیلی شیرمیخوردی 2تا3بارواین من رامتاسفانه عصبانی میکرد. یاوقتی که کارداشتم ونمی تونستم پیشت باشم برای اینکه مراببیری پیش خودت ازم شیرمیخواستی. تقریبااز20یا21ماهگی بودکه تصمیم گرفتم ازشیربگیرم که اولش سرماخوردی منصرف شدم خواستم درایام ماه محرم یک هفته تاسوعاوعاشوراازشیربگیرمت که مامان پری نگذاشت وگفت گناه داره بذاربعدازدهه اول محرم ازشیربگیر. حتی صبرزردهم خریده بودم .یکی دوبارخواستم درست کنم وتوراازشیربگیرم امابازم منصرف میشدم ازدلم نمیومد. تااینکه تصمیم گرفتم 22ماهگی ازشیربگیرمت. 3آذرماه آخر...
16 آذر 1393

22ماهگی کبوترسفیدم

    عروسک زیبای من ، فرشته شیرین زبون وجون من  تمام هستی ام  22ماهگیت مبارک . عمه به آویساکه کلاس اول مشق نوشتن یادمیده وچون توهم پیشش هستی هرکاری اومیکندانجام میدهی . یکبارعمه گفت :آویسابابافاصله بذارتوهم گفتی: بابافاصله آویسا . بابا، انار، دارد، وهرکلمه دیگررامیگویی ومیگویی من هم دارم مشق میبیسم . داشتی برنامه کودک میدیدی گفتی کنترل رابده وقتی دادم گفتی عوضی گذاشتی اولین باربودکه این حرف رامیزدی گفتم چی گفتی درست گذاشتی . 5آبان ماه روی دیواراتاقت خط خطی کرده بودی منودعوت کردی تاخرابکارت راببینم ازدورایستاده بودم گفتی: دِلوبیاببین نوزانی نقاسی کسیده . امسال هم...
16 آذر 1393
1